سرخ پوستان

در مجاورت من خانواده ای سکنی گزیده است که هر از چند گاهی به تناوب ده دقیقه یکبار مراسم جشن سرخ پوستی شان را شادمان، پرصدا و پاکوبان به اجرا در می آورند. از زمان های دلخواه آنان برای برپایی این مراسم شورانگیز می توان به هر روز ظهر از ساعت دوازده تا چهار، و ساعت هشت شب تا یک صبح اشاره کرد.

این قبیله ی سرخ پوستی متشکل از یک زن بنام س. با فراخنای صدای نه اکتاو و حالتی به شدت اَگرِسیو و خودشیفته می باشد که به هنگام بالا و پایین کوبیدن پاهایش در هنگام شکار آ. فرزند این قبیله، هر جنبنده ای در بلوک را با حالتی متوهم از جای خود می پراند.

م. موجود نر، یعنی ذکور این قبیله نیز مناسک خاصی را در هنگام دیدار با قبیله ی خود انجام می دهد که در نوع خود بی نظیر است مانند آنکه هنگامی که م. از دشت های دور برای دیدن آ. یورتمه کنان خود را به مجاورت چادر می رساند، آ. صداهایی به مثابه مادر خود درآورده و والد خود را فرا می خواند؛ گویی سال ها دوری را پشت سر نهاده است. م. از پشت چادر نعره ای برآورده و آ. خود را به پشت چادر رسانده و در را می گشاید. مرحله متوهم سازی دیگر ساکنین ازینجا شروع می شود. سه دقیقه ی تمام مراسم عجیجم عجیجم قربونج بره بابا. عجیییییج من، فداج بشم. اوه دخترک من ... به طول می انجامد. در این مرحله ساکنین سایر واحدها از خواب پریده و متوهم شده اند. حال که جنس نر این قبیله به بالین خانواده بازگشته، با خنده های شیطانی و قاه قاهانه ی خود ستون های بلوک را به لرزه در می آورد؛گویی جهان را پس از سال ها فتح نموده و فاخرانه به میان پیروان خود باز آمده است. 

س. آهنگی تکراری را به مناسبت چنین فتحی با صدایی فراخ گرفته و آهنگ تولدت مبارک را برای هزارمین بار به مانند هر روز برای آ. می خواند، بی هیچ دلیلی و با صدایی بلند، خیلی بلند..

این قبیله از نمونه قبایل پراکنده در چنین نواحی بوده که به دلیل فرهنگ ساختاری به شدت متمدن آن روز بروز در حال توسعه و شکوفا شدن می باشد. باشد که رستگار شوند..

چک پوینت...